/.
احترامش واجب است اینجا ، مبادا سرجایت نشسته باشی ، برخیز . اینجا مقر عاشقان ولایت ست . دست بروی سینه ات بگذار و از همین جا به تمام شهدای اسلام سلام کن . شک نکن ... اینجا دوکوهه است . در بغض و تنهایی مانده تا روزی مقر سربازان منتظر شود .
چهار سال است که به دیدار تو می آیم دوکوهه .... نه !! چهار سال ست که دوکوهه صدایم می کند و تا اینجا می کشاند دل و دستم را . هفت شب عمر من با تو سحر شده ... هر بار از غم غربت تو ماندم چه بنویسم که تماما رقص واژه ها شکل ماتم تو باشد ، اما نشد. کسی چه می داند شاید این آخرین اسفند غربت تو باشد . این بغض سنگین افتاده بردوش تو که خم کرده نگاهت را به راه مقر ها و دوری یاران... کسی چه می داند. عمریست زائران برای تو برمی خیزند شاید دیگر نوبت تو باشد . اینجا دارد مقر فرماندهان آخرین بازمانده می شود .. گوشت با من هست...؟؟؟ اینجا که بیایی خواب حرام است ، می ارزد به بی خوابی کل سفر به با تو بیدار بودن تا سحر ، تا اذان کاظم زاده .....
چه آدم هایی که عاشقند و هنوز تو را ندیده اند . به این فکر می کنم اگر بعد از ظهورش باشم ، زیارت چه طعمی دارد ؟!! بگذار اگر دست من به خاک پای کربلای حسین نمی رسد ، هر چه معرفت ست از تو و اینجا بگیرم ، کوله ام را پر کنم که مجال زیارت نیست .... برخیز و بیداری ببخش به دل های مرده . گوشت بامن هست...؟!! میان همین حرف ها با تو کسی نهیب زد که تو چه می دانی ؟ چه می بینی ؟ شور و غوغا و هر وجبش چراغانی ست اینجا ... کوته فکر شده ام ، تو حتمی خبر داری . راستی ! بگو گمان ما حتمی ست ؟
سحر دوشنبه 16 اسفند ، دوکوهه
*****
روز شمار ایام فاطمیه رسیده .... تمام زندگیم رو از ایشون دارم با تمام بدی هام ... یا زهرا (س)
دوشنبه 90/1/8 |
()
پـــــلاک